شعارهای انتخاباتی هم هویت و سمت و سوی سیاسی نامزدها را مشخص می کند و هم اگر متکی بر نیازها و مطالبات واقعی مردم باشد میتواند میزان رأیآوری آنها را بالا ببرد. به نظر میرسد به طور مثال شعارهای ذیل میتواند حامل هم جهت گیریهای سیاسی یک نامزد خواهان تغییر باشد و هم دارای حالت و درونمایه دوبعدی ملی و محلی با هم بوده و برای اقشار وسیع مردم جاذبه داشته باشد. شعارهایی که می توانند سرتیترهایی برای برنامه های ذیل خود باشند: مبارزه با فساد؛ رفع تبعیض؛ «اولویت منافع ملی»(در روابط بین الملل بر اساس «تعامل» با کشورهای مختلف جهان)؛ آزادی های قانونی...
فرایند و سیما و سمت و سوی هر انتخاباتی را رهبر و دولت و جامعه مدنی شکل می دهند. این سه را باید با هم در نظر گرفت. نادیده گرفتن هر یک و یا اغراق و یا کوچک شماری نقش هر کدام، هر تحلیلی را به خطا می برد.
پر واضح است که دست بالا را در شکلدهی روند انتخابات بیش از همه رهبر و بیت قدرت و مرتبطین با آن به خصوص شورای نگهبان و طیف نظامی – امنیتی در دست دارند. در امتداد سیاستهای آنهاست که دولت و جامعه مدنی میتوانند اثرگذار باشند و البته در مواردی این خط سیر را تعدیل کنند و یا حتی تغییر دهند(مشابه رخدادی که در سال ۷۶ و ۹۲ به شکلی و سال ۸۸ به شکل دیگری اتفاق افتاد).
سیر و تجربه نیروهایی که با تحلیل های گوناگون به مشارکت در انتخابات معتقدند و نیز روندهای مختلف و متنوعی که چندین دوره انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شوراها در دهههای مختلف جمهوری اسلامی پشت سر گذاشته، نشان میدهد که راه "مخرجمشترکگیری" از این گرایشات متنوع و بالاتر از آن راه برخورد صحیح و راهگشا با هر انتخابات پیش رو آن است که پروسه انتخابات را به "سه مرحله" تقسیم کرد و بدون پیش افتادگی از شرایط برای هر مرحله در همان مرحله اتخاذ خط مشی و تاکتیک مناسب نمود و از ابتدا یک تصمیم ثابت و ساده (شرکت یا تحریم، تشکیل ستاد یا حمایت سیاسی، ثبت نام وسیع یا محدود و عدم ثبت نام و...) اتخاذ نکرد.این سه مرحله عبارتند از:
1- از حالا تا ثبت نام نامزدها
2- از زمان ثبتنام تا زمان اعلام اسامی نامزدها
3- از اعلام اسامی نامزدها تا روز انتخابات
اتخاذ هر استراتژی سیاسی در یک پایه خود متکی به "تحلیل شرایط" است. تحلیل شرایط ایران بدون رفتارشناسی آقای خامنهای به علت قدرت متمرکز فراوان و بیپاسخگوی وی میسر نیست؛ تحلیلی واقعی نه میلی که باید عاری از آرزواندیشی، منفی نگریِ متکی بر نفرت یا مثبت نگری مبتنی بر امیال و اهداف فردی (و جمعی) باشد/نگاه خوشبینانه به آقای خامنهای و تمایلات استراتژیک «حداقلخواهانه» در شرایط کنونی کشور مختص فرد یا افراد خاصی نیست که با برخوردهای شخصی شده بدان پرداخت، اینک از برخی جوانان تازه به وادی سیاست واردشده تا پا به سن گذاشتهشان سیاسی در آستانه بازنشستگی افرادی وجود دارند که چنین تحلیلهایی آرزواندیشانه ارائه میدهند و مطالباتی بس حداقلی دارند/ این نحوه مواجهه با شرایط سیاسی کشور خود یک رویکرد سیاسی است که در ابتدای انقلاب از سوی حزب توده و با مدیریت آقای کیانوری دنبال میشد. در آن هنگام نیز با طرح خط ضدامپریالیستی امام، ذهنیات و تمایلات و آرزوهای خود را بر واقعیات تحمیل میکرد