با تشكر از روزنامه كارگزاران در انعكاس اخبار جلسات نوانديشان ديني از جمله در شبهاي قدر و سپاس و خسته نباشيد به همكاران خبرنگاري كه زحمت طاقتفرساي خلاصهبرداري و تهيه خبر از سخنرانيهاي فكري را متحمل ميشوند؛ در رابطه با خبر سخنراني من در مراسم جمعي از انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي شرق كشور در مشهد، برخي نارساييها در تيتر و انعكاس و خلاصه كردن مطالب وجود دارد كه نيازمند توضيح است. من در اين سخنراني روي دو نكته اصلي تاكيد داشتم: الفـ غيبت امام علي(ع) در فقه سياسي و قوانين مدني و رفتارهاي جاري در كشور (با اشاره به سختگيري اقتصادي علي و آسانگيري سياسي او به ويژه در حمايت از حقوق شهروندي و سياسي كساني كه با او بيعت نكردند، آزادي مخالفان او تا جايي كه تنها به طرح نظرياتشان ميپرداختند، دفاع از حقوق اقليتهاي ديني و...)
بـ فقدان استراتژي فرهنگي در ميان نوانديشان ديني. در اين قسمت من به عنوان مثال به طرح بعضي مباحث اخير پيرامون وحي از سوي برخي نوانديشان ديني اشاره كرده و به نقد استراتژيك آن (و نه تئوريك و متدلوژيك، آنگونه كه در خبر روزنامه آمده است) پرداختم. اين بحث نيز با فاصلهگذاري بين «روشنفكر» و «فيلسوف» (و آكادميسين، متاله و...) و اينكه روشنفكر تنها به دنبال كشف «حقيقت» نيست، بلكه به دنبال «تغيير» فكري و اجتماعي نيز هست (و به درستي در خبر شما نيز منعكس شده بود) صورت گرفت. در اين قسمت با الهام از مفهوم توماس كوهني «سرمشق» (پارادايم) و سازوكار تغيير سرمشقها، بر اين نكته تاكيد شد تا بحرانها و اختلالات يك سرمشق آشكار نشود، سرمشق جديدي جايگزين نخواهد شد. بر اين اساس اين نوانديشان ابتدا بايد به بحث كتاب و متن مقدس و چالشهاي آن در دنياي جديد (و من خود در سالهاي اخير به بحث درباره برخي از اين بحرانها پرداختهام) كه بهويژه پرسشها و بحرانهايي كه بهطور مشخص در ذهن خود اين متفكران در رابطه با سرمشق كلاسيك و رايج در رابطه با متن پيشآمده، بپردازند و مخاطبشان را با خود همافق كرده و درگير اين چالشها و پرسشها نمايند، آنگاه به طرح پارادايمي جديد بپردازند.
بنابراين بحث و نقد من از موضع نقد «استراتژي فرهنگي» بود نه نقد «تئوريك و متدلوژيك» و جز اشارهاي كوتاه به اينكه آنها نميتوانند تبيين روشني از تعارض پارادايم جديدشان در رابطه با وحي، با ظاهر قرآن بدهند، بحث تئوريكي درباره محتواي اين نظريات مطرح نشد (در آن صورت ميبايست به مطالب مبسوطتر و دقيقتري ميپرداختم). بر اين اساس تاكيد من روي اولويت بحث درباره متن و چالشهاي آن در دنياي جديد و نقد استراتژيك پردازش انتزاعي و بدون بستر متناسب و كافي براي معطوف شدن نظرات به بحث وحي، بود. بدين ترتيب روشن است كه تيتر انتخابي روزنامه (بشري دانستن وحي، روشنفكرانه نيست) دقت لازم را در انعكاس مطالب مطرح شده ندارد و نقد مبتني بر ضرورت برخورداري روشنفكران از استراتژي فرهنگي، از جمله در طرح بحث وحي را، به صورتي غيردقيق به نقدي «تئوريك و متدلوژيك» تحويل و تغيير ميدهد. از انعكاس اين توضيحات سپاسگزار خواهم بود.
روزنامه کارگزاران - یکشنبه 7 مهر 1387